کد خبر: ۳۵۳۸
۱۰ مهر ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

همسایه‌های محله ایثار یک خانواده‌اند

با سه همسایه دیواربه‌دیوار برخورد می‌کنیم و پای حرف‌هایشان از همجواری با هم می‌نشینیم. حضورمان در محله عجین می‌شود با شیطنت شاگرد یکی از مغازه‌های محله که بنزین کف مغازه ریخته است. شعله‌های کوچک آتش بزرگ‌ترها را نگران می‌کند و آتش را با آب خاموش می‌کنند. همان نشانه‌ای می‌شود که سوپری محله که خانمی جوان است می‌گوید: مالک همان مغازه‌ای که آتش گرفت از قدیمی‌هاست و همسایه خوب این محله.

 این هفته چند محله از منطقه را برای یافتن همسایه خوب گشته‌ایم. در برخی محله‌ها همسایه‌ها به‌سختی همدیگر را می‌شناسد و کار را کمی سخت می‌کنند. ما برای پیدا کردن همسایه‌‍‌هایی که هنوز مثل قدیم رسم مراوده و همسایگی را بلدند از کوچه ایثار 32 سر در‌می‌آوریم. با سه همسایه دیواربه‌دیوار برخورد می‌کنیم و پای حرف‌هایشان از همجواری با هم می‌نشینیم. 

حضورمان در محله عجین می‌شود با شیطنت شاگرد یکی از مغازه‌های محله که بنزین کف مغازه ریخته است. شعله‌های کوچک آتش بزرگ‌ترها را نگران می‌کند و آتش را با آب خاموش می‌کنند. همان نشانه‌ای می‌شود که سوپری محله که خانمی جوان است می‌گوید: مالک همان مغازه‌ای که آتش گرفت از قدیمی‌هاست و همسایه خوب این محله.


باید سهیم درد و شادی هم باشیم


امتداد انگشت اشاره سوپری محله را می‌گیریم و به مغازه‌ای مختص تجهیزات بالابر می‌رسیم. غلامحسن لوشابی 65 سال دارد و مالک مغازه است. چند وقتی می‌شود بازنشسته شده است و مغازه‌اش دست مستأجر است. وقتی خودمان را معرفی می‌کنیم و می‌خواهیم از خودش بگوید تعریف می‌کند: 31 سال است در این محله زندگی می‌کنم. البته از من قدیمی‌تر هم هستند اما به این نتیجه رسیده‌ام که همسایه خوب در هر محله کسی است که در این وانفسای سخت زندگی، اگر کاری برای کسی نمی‌کند، آزارش هم به کسی نرسد. 

سعی می‌کنم اگر از نظر مالی نتوانم همسایه‌ها را حمایت کنم، وقتی کسی از نظر روحی به همدردی نیاز دارد همراهی‌اش کنم. گاهی شنیدن و گوش کردن به حرف‌ها کمک بزرگی به افراد می‌کند. از قدیم گفته‌اند همسایه از قوم و خویش مقدم‌تر است. حالا یکی هست که خدا را شکر دستش به دهانش می‌رسد و می‌تواند از نظر مالی کمک کند.

 دیگری بنیه مالی خوبی ندارد اما می‌تواند در کارهای دیگر کمک دست همسایه‌اش باشد. چه اشکالی دارد این کار را بکند؟ همسایه‌ها باید سهیم درد و شادی هم باشند و درد او را درد خودش بداند و شادی او را شادی خودش. دیواربه‌دیوار ما عباس‌آقای کهندل و خانواده‌اش زندگی می‌کنند. خیلی قدیمی‌اند شاید حدود نیم قرن است در این محله زندگی می‌کنند. همه از این خانواده راضی‌اند.


همسایه یارتر از فامیل


عباس کهندل از پیش از انقلاب در این محله ساکن است. او که 71 سال دارد معتقد است: خیلی وقت‌ها شده است که همسایه‌ها بیش از فامیل و آشنا به درد هم خورده‌اند، چه خدای‌ناکرده در مراسم سوگواری چه در مجالس شادی. اصلا همسایه‌ها باید از حال یکدیگر خبر داشته باشند و با یکدیگر رفت‌وآمد کنند.

 در خانواده ما و آقای لوشابی و همسایه سومی که به شما معرفی می‌کنم این رسم پابرجاست. نه‌تنها خودمان با هم مانند برادر هستیم بلکه خانواده‌هایمان نیز با یکدیگر مراوده دارند و دوست‌اند. اینجا از غیبت پشت سر هم خبری نیست. همه کمر همت می‌بندیم حال یکدیگر را خوب کنیم. 

اگر همسایه‌ای مشکلی دارد، کمک حالش باشیم، به هر شکلی که از دستمان برمی‌آید. یکی از همسایه‌های خوب کوچه آقای غلام‌پور است که 10 سال است به این محله آمده است اما با قدیمی‌ها فرقی ندارد. هر جا نیاز به کمکی باشد پای کار است.


عروسی در خانه همسایه

عزیز‌الله غلام‌پور پنجاه سال دارد. درست است که زمانی طولانی در این محله زندگی نمی‌کند اما رسم همسایگی را خوب بلد است. در یک کلام می‌گوید: همسایه خوب باید بی‌آزار باشد. رسم مهربانی را بلد باشد و اگر دید می‌تواند گرهی از کار همسایه‌ها باز کند، حتما این کار را انجام دهد. من هم سعی می‌کنم تا جایی که می‌توانم به این حرف‌ها عمل کنم.

 خانه‌ام را برای مجالس عروسی در اختیارشان می‌گذارم و وقتی خانواده‌ای به سفر می‌رود، حواسم هست مراقب خانه آن‌ها هم باشم و مشکلی برای کسی پیش نیاید. همسایه‌ها هم خیلی به داد ما می‌رسند. اینجا هنوز رسم همسایگی جاری است و همسایه‌ها از حضور هم خرسندند. مثلا یک مورد اینکه خانه ما مشکل شهرداری داشت و آقای کهندل مشکل را حل کرد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44